آری... مسیر هر دویمان اشتباه بود

  

وقتی که روزگار دلم رو به راه بود

تنها گناه کوچک من یک نگاه بود 

گفتم خدا بزرگتر از دستهای ماست

وقتی خودش به پاکی عشقم گواه بود

ادامه مطلب ...

خواب


بخواب آرام اینجا یک نفر بیدار بیدار است

در این ویرانه ها یک سایه در آغوش دیوار است

 

همین شبگرد دیوانه همین معشوق دیرین را

چه ارزان میخرد از چشمهایت خواب شیرین را

ادامه مطلب ...

غم پنهانی


با که قسمت کنم این شب بارانی را

به کدام ابر دهم این دل طوفانی را

 

به کدام آینه باید پس ازاین تکیه کنم

تا که رسوا نکند این غم پنهانی را

ادامه مطلب ...

عقده دیرینه


عقده دیرینه


عمری گذشت وعقده دیرینه وا نشد

حق توآنچنان که هستی ادا نشد

 

ادامه مطلب ...

عصر یخبندان

سلام ای شانه هایت تکیه گاه امن چشمانم

سلام ای دستهایت سایبانی امن بر جانم

 

من از چشم پر آشوبت نگاهی پاک میخواهم

تو را ازآسمانها اززمین ازخاک میخواهم

 

ادامه مطلب ...