بعد از سه سال وصله ی ذهن منی هنوز
با هر نفس دلیل غزل گفتنی هنوز
مانند یک ستاره ی قطبی در اوج شب
در آسمان زندگی ام روشنی هنوز
تو مثل داغ کهنه ی یک اشک شب نما
در چشمهای منتظر یک زنی هنوز
من محو چشمهای توام ای عزیز مصر
اما تو محو بستر پیراهنی هنوز
از پشت شیشه ی دلت تو را لمس می کنم
من با امید اینکه شبی بشکنی هنوز
از پشت شیشه های خیالم قدم زنان
می آیم و تو سخت تر از آهنی هنوز
من از کسی گلایه ندارم ولی هنوز
یک ذره از خیال تو در من نمرده است
سلام.زهرا-من مجید عرب پور هستم.اگر یادتون باشه توی کوهبنان درس میخوندم.وبلاگ قشنگی داری.انشاا...در تمام مراحل زندگی موفق باشی-بای
سلام ممنون