عقده دیرینه


عقده دیرینه


عمری گذشت وعقده دیرینه وا نشد

حق توآنچنان که هستی ادا نشد

 

دل ها نشست در تب وتاب محرمت

اما دری‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍غ هیچ دلی کربلا نشد

 

وقتی ریا حقیقت اخلاص را گرفت

خاک وجود ما به نظر کیمیا نشد

 

فریاد تو صلابت تاریخ راشکافت

اما کسی مفسر ادراک اخا نشد

 

خون خدا تویی وخدا خونبهای توست

بی خون بها که راس تو از تن جدا نشد

 

وای از دلی که داغ تو را دید وخون نگشت

آن دل که با غریبی تو آشنا نشد

 

دنیا سیاه پوش شد اما نه یا حسین

این گونه حق سرخی خونت ادا نشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد